همسفر عشق
تصوری داشتم ... I dreamed I was walking along the beach with God. خیال کردم که در کنار ساحل با خدا قدم می زنم Across the sky flashed scenes from my life. For each scene, I noticed two sets of footprints in the sand; One belonging to me, and the other to God. When the last scene of my life flashed before me. I looked back at the footprints in the sand. I noticed that many times along the path of my life there was only one set of foot prints. I also noticed that it happened at very lowest and saddest times in my life. This really bothered me so I questioned God about it. "God, you said that once I decided to follow you. You"d walk with me all the way." But I have noticed that during the most troublesome times in my life, there is only one set of footprint. I don"t understand why when I needed you most you would leave me. God replied, "My precious, precious child" I love you, and I would never leave you. During your times of trial and suffering, when you see only one set of footprints در مواقع سخت اگر یک جای پا می بینی It was then that I carried you.
I had e dream …
در آسمان تصویری از زندگی خود را دیدم
در هر قسمت 2 جای پا دیدم
یکی متعلق به من و دیگری به خدا
وقتی آخرین تصویر زندگیم را دیدم
به جای پا روی شن نگاه کردم
دیدم که چندین زمان در زندگیم فقط یک جای پا بیشتر نیست
دریافتم که این در سخت ترین نقاط زندگیم اتفاق افتاده
برای رفع ابهامم از خدا سوال کردم.
خدایا فرمودی که اگر به تو ایمان بیاورم هیچ زمانی مرا تنها نخواهی گذاشت
دیدم که در سخت ترین لحظات زندگیم فقط یک جای پا بیشتر نیست
چرا در زمانی که بیشترین نیاز به تو داشتم تنهایم گذاشتی
خدا فرمود: فرزند عزیزم
تو را دوست دارم و تنهایت نمی گذارم
در آن لحظات تو را بدوش کشیدم
:
Design By : Theam.TK |